سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 28286
کل یادداشتها ها : 30
خبر مایه


 

 3-اینکه البته نباید تاثیرات ناشی از ذهنیت سازی های زمانه مرتبط با فریب عموم مسلمانان را در اینکه مثلن بزرگان و مردم شام با معاویه علیه علی بن ابیطالب خلیفه ی مسلمین آنهم تحت یک شعار و عبارت تهییجی و تحریک آمیز همچون " « علی عثمان را کشته است » به دور داشت و از آن غافل بود. امری که فارغ از زمان و مکان است و تاثیرات مخرب و منفی خود را دارد. و از این جهت است که اشاره می شود که مسلمانان جهت هرگونه تصمیم گیری و اقدامی مرتبط با آنچه که می بینند و می شنوند باید نخست بر اساس حق به پیش بروند و سپس به ویژه مرتبط با شنیده ها راه دانش وخردورزی را در پیش گیرند. چرا که همانطور که پیشتر اشاره شد هر کس بار خود را بر می دارد و اعضا هم علیه فرد در سرای دیگر گواهی می دهند.

    در واقع تنها به کار بردن زر و زور نبود که بین لشکریان و پیروان علی ع و یا مرتبط با پیروان و یاران دو فرزند گرامی اش حسن و حسین ع بر خلاف بیعت ها و دعوت ها جدایی و اختلاف افکند و آنان را از گرداگرد این معصومین به دور داشت و حتا در جاهایی آنان را رو در رویشان قرار داد؛ بلکه تزویر نیز به ویژه از جانب معاویه مرتبط با همراهان این سه امام همام و تفرقه انداختن میانشان بسیار موثر اثر بود. همانطور که گذشت این نیرنگ او چه پیرامون بیعت گرفتن از اهل شام برای جنگ با حضرت علی ع بوده باشد و چه پس از آن یعنی قبول مفاد پیمان نامه های حکمیت و پیمان نامه ی آشتی با امام حسن ع ، مصداق داشت به نحوی که او توانست به جز این سه امام معصوم ع و تعداد اندکی از یاران پاکیزه دلشان ، بقیه را مغبون کرده فریب دهد و بر خلاف مفاد آنها اقدام نماید که در این خصوص می توان به نتیجه ی رای حکمین و نیز معرفی یزید به عنوان خلیفه ی بعد از خود اشاره نمود. به عبارتی او این پیمان نامه ها را نه برای اجرای مفادش که برای رسیدن به خواسته های دنیایی و جابرانه اش به دور از هر گونه جنگی می خواسته است.

    آری پس تزویر بسیار خطرناکتر از زر و زور است که اینها قابل مشاهده اند و فرد زود به انگیزه ی عامل آن پی می برد به نحوی که هم می تواند زر را نگیرد یا زیر بار زور نرود، اما تزویر امری درونی است که فقط با فاش شدن آن؛ افراد به انگیزه ی فاعلش پی می برند. که این هم زمان بر می باشد و تنها خداست که می تواند تزویر و مکرها را از مومنین دفع نماید و مکر و نیرنگ نیرنگ بازان را به خودشان باز گرداند : «... ام یریدون کیدا ص فالذین کفروا هم المکیدون. ( 42 طور با توجه به آیات 29-49  ) » . همانگونه که تا آمد و روشن شود که قاسطین و در راس آنها معاویه از پذیرش چنین پیمان نامه هایی چه انگیزه هایی داشته اند و اینکه مبنای تن دادن او یعنی معاویه هم به این پذیرش ها چه بوده است؛ سالهایی گذشت. پس به همین خاطر است که یادآوری می شود که باید تنها بر اساس حق به پیش رفت که منظور همان آیات قرآن کریم که سخن حضرت حق جل عظمته است می باشد؛ که نه تنها ذهنیت ها؛ بلکه ظن و گمان و اینها نیز که در شکل گیری و جهت دهی دهنیت های منفی کارگر است هیچگاه کفایت از حق نمی کند : « ... ان الذین لا یؤمنون بالاخرة لیسمون الملائکة تسمیة الانثی. و ما لهم به من علم ص ان یتبعون إلا الظن ص و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا...(17-28 نجم با توجه به آیات19-30)[1] . » چه اینکه اگر جز بر اساس حق یعنی جز بر پایه ی آیات قرآن کریم راهی پیموده شود؛ لذا دشمنان مسلمانان و مومنین هیچ زمانی از تزویرشان آنگاه که زر و زورشان برای رسیدن به آرزوهای دنیایی شان کفایت نکند دست بر نخواهند داشت و همچنان به ایجاد و تقویت اختلاف با توجه به ابزارها و وسایل گوناگون شنیداری، دیداری، قومیتی و ... بین کشورهای مسلمان با روشهایی همچون شیوع اخبار کذب برای ایجاد ذهنیت های منفی دامن خواهند زد تا آنجا که همین کشورها را آنگونه که شاهدیم رو در روی یکدیگر قرار دهند به نحوی که از کشتار دیگر مسلمانان ابایی نداشته باشند. اما از سوی دیگر طی اقداماتی متناقض نما همین کشورهای کفر و شرک با توجه به ابزارهایی همچون نهادهای بین المللی خود را مدافع صلح و سازش با اقداماتی معرفی می کنند تا هر چه بیشتر ذهن ها را منحرف و خود را حق جلوه داده و بیشتر از پیش سود دنیایی خود را ببرند. جان کلام اینکه همانطور که خداوند یکتا فرموده ، راه از بین رفتن اختلاف بین مومنینْ فقط و فقط در اعتصام به حبل الله یعنی قرآن کریم است و نه جز آن. کتابی که بر پیامبر مکرم اسلام ص فرو فرستاده شده است. و البته منظور از اعتصام به قرآن نه این است که از آن به عنوان یک وسیله ای استفاده شود که برای نمونه معاویه از آن در جنگ صفین بهره برد تا به نیرنگش و رسیدن به خواست های دنیایی اش جامه ی عمل بپوشاند؛ بلکه منظور این است که مومنینِ به قرآنْ ضمنِ عمل بدان؛ آن را وسیله ی تقرب خود به خدا قرار دهند تا هم به یاری خدا به وحدت و یکپارچگی برسند و هم اینکه از هدایت و نور و شفاء و بشارت و ... آن بهره مند شوند که به عبارت دیگر برخورداری از این مقولات نهفته در قرآن همچون هدایت و رستگاری و رسیدن به بهشت و ... همه و همه که دو جهانی است در ایمان و اعتصام و عمل به قرآن ضمن انجام کارهای شایسته و افعال خیر است و نه جز آن. ( والله اعلم) امید آنکه به تن پوش قرآن بیش از پیش آراسته گردیم و از آن بخش و گروهی از بندگان خدا باشیم و بشویم که با توسل به این کتاب به عنوان پیشی گیرندگان در خوبی ها به اجازه ی خداوند یکتا؛ پاداش بزرگ الاهی آنان را در بر می گیرد.انشاءالله. آمین یا رب العالمین.« و الذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق مصدقا لما بین یدیه ق ان الله بعباده لخبیر بصیر. ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا ص فمنهم ظالمٌ لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات بإذن الله ج ذالک هو الفضل الکبیر. ( 31 – 32 فاطر با توجه به آیات 33- 38) ».

4- اینکه با این جریانات رفته بر این سه امام همام علاوه بر اثبات حقانیت شان؛ روشن می شود که چرا برابر مشیت خداوندی این همه تاریخ و به ویژه شیعه بر این سه امام تا این حد سوگواری می کند. آری از آن جهت که این مردم بودند که به تحریک امرا و خلفای زمانه به جای پیروی و پشتیبانی و علیرغم بیعت ها و دعوت ها، رو در روی این سه امام ایستادند و یا پشتشان را در جهاد خالی کردند و تنهایشان گذاشتند و موجبات شهادتشان را فراهم آوردند. اعمالی همچون پیمان شکنی و به دنبال آن راه انداختن جنگ جمل، تحمیل حکمیت و حَکم به حضرت علی ع در جریان جنگ صفین به واسطه ی نیرنگ قاسطین و سپس خروج و تحمیل جنگ نهروان به وی مرتبط با علی بن ابی طالب. پس از آن بیعت کردن با حسن بن علی و نهایتن تنها گذاشتن ایشان به نحوی که باز به عنوان یک تحمیل ناشی از رفتار گویای نافرمانی شیعیانش، مجبور به بستن پیمان نامه ی آشتی با معاویه شد. و بعد هم با به خلافت رسیدن یزید بن معاویه، ارسال دعوت نامه ی کوفیان برای امام حسین ع که او از مکه بیاید و امام و پیشوایشان باشد که ... به خاطر تنها گذاشتن و یاری نکردنش و در واقع به عهد خود وفادار نبودن در دعوت از ایشان؛ نتیجه در کربلا روشن شد و امام حسین ع با یارانش در آن سرزمین شهید شدند و خانواده شان گرفتار و اسیر عمال یزید و بعد از آن گسیل به مدینه.

    نتیجه این که این همه از این لحاظ است که " مردم " زمانه در واقع علیه این سه امام علیرغم بیعت و دعوت کردن ها و شناخت شان از آنها اقدام نمودند. خواه در قالب به راه انداختن جنگهای جمل و صفین و نهروان و یا تنها گذاشتنشان بدون رو در روی آنان ایستادن بوده باشد و خواه مسلمانانی که با آنان بیعت نداشتند اما از فضایل شان دست کم آگاهی داشتند.  آری پس باید بر آنچه که از سوی مردم شام و عراق و به ویژه کوفیان بر سر این سه امام رفت؛ گریست و اندوهگین بود و بر حقانیت آنها به عنوان امام مومنین تصریح و اذعان کرد.

     به هر جهت آنچه خلفای جور پس از یزید بن معاویه از مروانیان و عباسیان از این وقایع و به ویژه عاشورا برایشان درس عبرتی شد این بود که مردم را علیه امامان نشورانند بلکه برای کنترل ائمه ی زمان خود و دور نکه داشتن مردم از ایشان، خواه در قالب بیعت سست منتهی به رویارویی و هزینه های جانی و مالی داشتن و خواه در قالب کسب فضیلت و عرض ارادت خالصانه؛ آنها را حبس و حصر نموده و یا با دعوت و دادن ولایتعهدی، محدودشان نمایند و سپس هم به نحوی به شهادتشان برسانند. به عبارت دیگر مرتبط با امامان پس از امام حسین ع تا امام حسن عسگری ع این حاکمان و خلفای جور از هر سلسله ای که بودند امامان را تحت نظر داشته و در تنگنا قرار می داده اند و نه مردم و یا شیعیان اکثرن سست پیمان شیعه نما را. و البته باید گفت که اگر این اتفاقات برای امام دوازدهم عج رخ نداده به خاطر غیبت ایشان برابر اذن و اراده ی خداوند یکتا بوده است که تا هر زمان بخواهد او غایب است و پس از آن باز به اذن حضرتش ظهور خواهد نمود. و گرنه طبیعی است که چنان برخوردها و شاید سخت تر از آن با ایشان صورت می گرفت چرا که هر چیز و کسی که ظاهر باشد قابل تغییر و مشمول حوادث ضرب و جرح و مرگ و این هاست. به هر جهت ختم شمار امامان به دوازده از حکمت های الاهی است که تنها او از آن آگاهی دارد و علت غیبت آن امام همام را می توان اینگونه تعبیر کرد که چون زمین برابر سنت الاهی هیچگاه خالی از حجت خدا نخواهد بود، پس لازم بوده که برابر خواست و دانش و فرزانگی خداوند یکتا ایشان مشمول غیبت گردند تا از حوادث و ... اینها تا آن زمان که او خواهد مصون ماند. (والله اعلم) .

    اما آنچه باید به این مطلب افزود اینکه تنها این خلفا پس از معاویة بن یزید نبودند که ائمه را تا امام یازدهم حبس و حصر و تحدید می کرده اند تا حتا مردم از دانش و فضایل شان آنگونه که باید بهره نبرند و به عنوان یک کار فرهنگی در جهت کسب معارف دین از طریق آنان آشنا نشده و دانش لازم را نیاموزند و به کار نگیرند و بیش از پیش حقانیت شان اثبات نگردد و در واقع یک حکومت هر چند موقت بی دغدغه ناشی از دنیا خواهی داشته باشند، بلکه؛ خود ائمه نیز بر اساس سرانجام سه امام اول ناشی از بد عهدی کوفیان و شیعه نمایان، هیچگاه در پی این نبودند که بخواهند برای مجاهده در راه حق، دل به بیعت ظاهری مردم ببندند به نحوی که خونهای بیشتری از مسلمانان به واسطه ی حکام زمانه ریخته شود و به زندانها افکنده شوند و سایه رعب و وحشت بر سرشان حکومت کند و ... بلکه روش آنان هر چند پنهانی تربیت شاگردانی مبتنی بر آموزه های اصیل دین بر گرفته از آیات قران و در اصل به تعبیر امروزی به عنوان یک کار فرهنگی قرار گرفت به نحوی که آن شاگردان نیز در ترویج این اندیشه ها بدون هیچ کارزار ناشی از جنگ یا خونریزی و ... در نقاط مختلف ولایات اسلامی به عنوان یک مجاهده ی علمی موثر بودند. همانطور که امام زین العابدین ع این مهم را پس از رخداد عاشورای شصت و یک در مدینه نشان داد؛ هنگامی که مردم آنجا در پی واقعه ی عاشورا و به شهادت رسیدن امام حسین ع و یارانش سر به شورش برداشتند و لذا چون در آن شورش شرکت نداشتند از حمله ی عمال یزید به آنجا در امان ماندند و لذا ضمن عبادت به پرورش شاگردانی همت گمارد. و همینطور است رفتار ایشان مرتبط با قیام توابین در کوفه و نیز قیام مختار ثقفی،که در ظاهر هیچگاه وارد آن نشدند و حتا مرتبط با قیام اخیر اجازه ای هم برای انجام آن ندادند. چرا که سر انجام این دو قیام نیز چیزی نبود جز اینکه باز مردم کوفه و عراق از آنها آنگونه که باید دست کم دفاع نکردند و در نهایت راه برای حکومت آل مروان باز شد. پس به راستی روشن می شود که آن امام همام چقدر با درایت با این قیامها برخورد کرده است، و این می رساند که او از مردم کوفه و نیز پایان کار این قیامها شناخت کامل داشته است. بدیهی است که به تبعیت از اجداد مطهرش ایشان نیز به طور مسلم و به عنوان امام مومنین از کسانی نبوده است که بخواهد مجاهده در راه خدا را نخست با جنگ شروع کند، مگر اینکه جنگی علیه وی صورت گیرد.تربیت شاگردان امری که در ائمه ی بعد از ایشان نیز رواج داشته، اما به خاطر همین اقدام فرهنگی بوده که خلفای جور زمانه باز از آنان هیچگاه احساس آرامش و امنیت نمی کرده اند؛ پس آنان را محدود و حبس و حصر کرده و امامی همچون حضرت رضاع را منصب ولایتعهدی می بخشند و ... جان کلام اینکه باید بر اساس آموزه های اصیل اسلام بر خاسته از دل آیات قرآن در جهت شناخت دین و شناختن معصومین ع و نیز شناساندشان مبادرت نمود و نه جز آن. که این از سنت پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی ص و سیره ی جانشینان بلافصل ایشان از ائمه ی دوازدهگانه می باشد. و این یعنی اینکه مسلمانان و مومنین و به ویژه شیعیان باید در پی کسب و ترویج معارف دین بر اساس قرآن کریم و سنت پیامبر ص و سیره ی ائمه ع باشند و نه جز آن.



[1] - و همینطور است در این رابطه آیات 34- 36 سوره ی یونس . با این توضیح تکمیلی به لحاظ اهمیت امر پیرامون این موضوع این که خداوند یکتا می فرماید که (ای پیامبر – البته مومنین باید نیز خود را مخاطب این امر بدانند) چنانچه پیروی اکثر کسانی که در روی زمین هستند را بکنی، تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد؛ چرا که آنان تنها پیروی ظن و گمان را می کنند و بنابراین چیزی جز باطل و دروغ در دست ندارند. که به هر جهت تنها این خداوند یکتاست که داناتر است به اینکه چه کسی از راهش گمراه شده، همانگونه که او به راهنمایی شدگان داناتر است : « و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله ج ان یتبعون الا الظن و ان هم یخرصون. ان ربک هو اعلم من یضل عن سبیله ص و هو اعلم بالمهتدین. ( 116-117 انعام )» .

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ